نامه ها٬
سياوش دانشور

احمدى نژاد و "حرفهاى سوسياليستى" 
سلام رفقا. به مطلب مهمی میخوام اینجا اشاره کنم !! احمدی نژاد و دار و دسته اش مثل ما سوسیالیستها صحبت از مبارزه با سیستم کنونی سرمایه داری در جهان و دفاع از طبقه کارگر و محرومان در جامعه میزنند و دقیقا در موضع گیری انقلابات منطقه و اروپا موازی با سیاستهای سوسیاليستی حرکت کردند و میکنند . به نظر شما چطوری میشه به این جناح جمهوری اسلامی که شباهتهایی به ما سوسیالیستها داره مبارزه و نقد کرد؟؟ شما بیشتر در نقد موسوی و سبز اسلامیش بودید و کمتر به اون یکی نقد کردید . وقتی با ایرانیهای داخل بحث دفاع از ارزش های سوسیاليست رو میکنم٬ برمیگردند میگند احمدی نژاد هم همین حرفها رو میزنه ! با درود، مجید

مجيد عزيز٬
با پوزش از دیرکرد در پاسخ. کسانی که سوسیالیسم را با اظهارات احمدی نژاد عوضی میگیرند شباهت زیادی دارند به جریانات راست افراطی طرفدار بازار که اوباما را سوسیالیست مینامند. راست افراطی هر نوع دولتی کردن و تعهد جامعه و دولت به شهروندان را "سوسیالیسم" مینامند. نوع ایرانی این طرز فکر، احمدی نژاد تیر خلاص زن و مامور اجرای همان نسخه بانک جهانی و راست افراطی را "سوسیالیسم" مینامد. "ایرانیهای داخل" عنوان ناروشنی است و نمیتوان اظهارات چند نفر را تعمیم ناموجه داد. "ایرانیهای داخل" مجموعه وسیع و متفاوتی هستند و بطور عینی نمیتوانند نظر یکسانی داشته باشند درست مثل "ایرانیهای خارج". بخشهای مختلف مردم تمایلات و گرایشات سیاسی و منافع طبقاتی متمایزی دارند و نهایتا به جنبش اجتماعی – طبقاتی خاصی تعلق دارند. افراد مورد اشاره شما یا واقعا از سوسیالیسم و جنبش سوسیالیستی چیزی نمیدانند و یا سیاست شان را آگاهانه بر تبلیغات آنتی کمونیستی، که بویژه مدتی است مجددا اوج گرفته، هماهنگ کرده اند.

سوسیالیسم قبل از اینکه یک مجموعه ارزش و اصول و مکتب فکری باشد، یک جنبش مادی و عینی و یک انتقاد اجتماعی کارگری به نظام موجود است. جنبش ضد سرمایه داری طبقه کارگر با پرچم مارکسیسم است که ما به آن کمونیسم کارگری میگوئیم. البته انواع مختلف سوسیالیسم و کمونیسم های غیر کارگری و اسلام زده مانند چاوز و کاسترو و چین و احزاب طرفدار روسیه سابق (توده ایست) هم داریم که یا تماما طرفدار جمهوری اسلامی اند و یا متحد و موئتلف تاکتیکی جناحی از ارتجاع اسلامی. یادمان باشد که زمانی جنبش بین الملل سوسیالیستی بویژه بدنبال پیروزی بلشویکها در اکتبر 1917 روسیه، بدلیل آتوریته و اعتبار بالائی که داشت، موجب شده بود که هر کسی که هر نوع آزادیخواهی را میخواست برای جذب نیرو به نوعی خود را "سوسیالیست" معرفی کند. از سرهنگهای کودتاچی در آفریقا تا ناسیونالیستهای متفرقه در جهان موسوم به عرب و از جنبش چریکی در آمریکای لاتین تا جریانات متفرقه رفرمیستی و دمکرات خود را "سوسیالیست" مینامیدند. در ایران و منطقه اسلامیون نیز تلاش کردند اسلام شان را "سوسیالیستی" کنند و توده ایسم نیز "سوسیالیسم" اش را اسلامی کرد. همانطور که همین مجموعه بعد از پایان جنگ سرد و سقوط سرمایه داری دولتی بلوک شرق و مد شدن دمکراسی خود را "دمکرات" مینامد. مارکس از جنبش سوسیالیسم کارگری و کمونیسم در تقابل با سوسیالیسمهای غیر کارگری حرف زد و منصور حکمت در شرایطی که کمونیسم در دنیا با شوروی و چین و امثالهم تداعی میشد، این تمایز اجتماعی – طبقاتی را با کمونیسم کارگری تبئین کرد. اهداف کمونیسم کارگری در تقابل با کل گرایشات شبه سوسیالیستی ای است که از موضع دمکراسی و ناسیونالیسم و رفرمیسم و یا ترکیبی از اینها مدافع نظام کنونی اند.

اتفاقا جنبش اسلامی یکی از ضد کمونیست ترین جنبشهای بورژوائی است و در ایران نیز در تقابل با "خطر" قدرتگیری چپ و کارگر و کمونیسم به قدرت نشانده شد. اما از آنجا که انقلاب 57 تمایلات چپگرایانه و آزادیخواهانه داشت، ضد انقلاب اسلامی تلاش کرد این تمایلات را در سیستم اسلامی اش تعبیه کند. خمینی حکومتش را حکومت "مستضعفین" نامید، علیه "مستکبرین" حرف زد، اما اولین کارش شلیک به کارگران بیکار و سرکوب کمونیستها و انحلال سازمانهای کارگری بود. احمدی نژاد و خامنه ای و موسوی و کروبی و دیگران همین تبلیغات را هنوز استفاده میکنند و البته بیش از هشتاد درصد جامعه را در فقر و فلاکت و بیحرمتی و بیحقوقی به اسارت گرفته اند. کسی که این وضعیت را نمیبیند و مثلا به دو شعار اسلامی و پوچ احمدی نژاد "سوسیالیسم" میگوید، اگر به اندازه احمدی نژاد ضد کارگر و کمونیسم نباشد لااقل با خط سیاسی احمدی نژاد علیه کمونیستها احساس نزدیکی میکند. چون تحت عنوان مخالفت با احمدی نژاد، آگاهانه سوسیالیستها و کمونیستها و اهدافشان را با حرفها و اهداف احمدی نژاد یکی میبیند و یا یکی معرفی میکند.

برخلاف استنباط شما "احمدی نژاد و دار و دسته اش مثل ما سوسیالیستها صحبت از مبارزه با سیستم کنونی سرمایه داری در جهان و دفاع از طبقه کارگر و محرومان در جامعه" نمیکنند چون در راس حکومت سرمایه داری اسلامی اند. آنها کوچکترین شباهتی به "ما سوسیالیستها" ندارند. موضع رسمی جمهوری اسلامی در مورد مسائل منطقه عموما ترهات "بیداری اسلامی" است. در متن دعواهای جناحی هم اصلاح طلبان حکومتی و هم باند احمدی نژاد تلاش دارند بدرجه ای حرف متمایزتری بزنند اما اینها بیشتر مانور سیاسی است. احمدی نژاد نمیتواند همزمان مبلغ فاشیسم اسلامی و سیاست اعمال فقر و ریاضت اقتصادی سرمایه داری باشد و هم طرفدار کارگران و سوسیالیسم! آنها لااقل تاکنون بیشتر ضد آمریکا بودند و سهم شان را در اداره منطقه میخواهند و در این مسیر از تروریسم تا مانور تبلیغاتی کار روزمره شان است. اشتباه بزرگ اینست که صورت ظاهر – هرچند اسلامی و خرافاتی- تبلیغات این جماعت را قبول کنیم و آنرا پایه تحلیل و نقد کرد.

و بالاخره ویژگی نقد کمونیستی کارگری و سیاست حزب ما نقد و افشا و مقابله با کل حکومت اسلامی بوده است. ما اتفاقا آگاهانه در هر نقد سیاست ارتجاعی جریان موسوم به اصلاح طلب، وزن نقد به باند خامنه ای را بیشتر کردیم. ادبیات ما مستند و موجود اند. نگرش ما با "عمده و غیر عمده کردن" این و آن جناح خوانائی ندارد. بحث مشخص و تحلیل سیاسی ما از تحرک این یا آن جریان درون حکومت اسلامی نه درخود بلکه بعنوان گوشه ای از تلاش برای بقای نظام تبئین شده است و ضرورت درهم شکستن این نقطه سازشها تاکید شده است. همه باندها و جناحهای حکومتی به اساس جمهوری اسلامی و سیاستهایش وفادارند. اختلافات برسر سرپا نگهداشتن این نظام خون و جنایت و فلاکت مطابق با شرایط زمانه است. سیاستهای مجموعه باندهای حکومتی، ماهیت و اهداف آن، و تناقضاتشان را باید مرتبا نشان داد. هدف اما صرفا بررسی تحلیلی نیست، هدف راه باز کردن برای جنبش سرنگونی انقلابی و شکست تلاشهای جناحهای متفرقه اسلامی برای تداوم نظام منحوس اسلامی است. موفق و پیروز باشید.

 

*